سلام

حال و روز این روزها خوب است، برای خود سرخوش هستند و برای من سرمست. غروب‌های زمستان را دوست دارم، نمی دانم چه تعلق خاطری به آن دارم، ولی همین قدر می دانم روزهای بچگی را برایم زنده می کند. باور کن بی راه نگفتم. وقتی آسمان رنگ می بازد دوست دارم در آن لحظه در اوج آسمان پرواز کنم و خورشید را بدرقه کنم، ولی چه کنم که بی بال هستم. راستی، کی نوبت من می شود؟، خیلی وقت است منتظر هستم. هر بار که پرسیدم جوابم را با سکوت دادی. بنظرت وقت آن نشده که تمامش کنی؟ هرچه زودتر بهتر، هوا سرد است، زوزه‌های باد سهمگین هستند، پشت دستانم ترک خورده‌اند، به باد بگو کمی آرام بوزد، اینجا سرپناه نیست؛ همین.


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها